بازنویسی حکایت نگارش هفتم صفحه ی ۶۶
بازنویسی حکایت نگارش هفتم صفحه ی ۶۶ را از سایت اسک 98 دریافت کنید.
باز نویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود
باز نویسی حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود
یکی از دوستانم تعریف میکرد که چند ماه پیش که به مسافرت رفتیم در شهری زیبا ماندگار شدیم.
تصمیم گرفتیم برای مدتی در آنجا خانه ای اجاره کنیم، خانه ای که اجاره کرده بودیم از چوب ساخته شده بود.
چوبهای سقف آن کمی صدا میداد، ترسیده بودیم که نکند خانه خراب شود.
بلافاصله از صاحبخانه خواستیم که به خانه بیاید و این مشکل را حل کند.
وقتی آمد گفت که موردی ندارد چند وقتی است که همین طور است و تا حالا چند نفری که خانه را اجاره کردند بدون مشکلی شب را پشت سر گذاشتند.
صاحب خانه رو به پدرم کرد و با لحن شوخی گفت: فکر کن سقف در حال ذکر گفتن است.
پدرم هم با شوخی در جوابش گفت: می ترسیم نصف شب بخواهد سجده کند و دیگر اثری از ما پیدا نشود .
خلاصه آن شب در بالکن خوابیدیم و حسابی به ما خوش گذشت.
متن حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود
حکایت شخصی خانه به کرایه گرفته بود به نثر ساده
یک نفر از شخصی خانه ای اجاره گرفته بود. اما چوب های سقف خانه زیاد صدا می داد.
شخص پیش صاحب خانه رفت و درباره تعمیر و نوسازی خانه با او صحبت کرد.
صاحب خانه در جواب آن شخص گفت: چوب های سقف صدا نمی دهند، بلکه آنها دارند ذکر خدا را می گویند.
مرد مستاجر گفت حرف شما درست است اما میترسم چوب ها بخواهند سجده به جا بیاورند.
نتیجه این حکایت این است که اگر بخواهیم کارهایمان را با پشت گوش انداختن به پیش ببریم، یک روزی نتیجه کارها مثل سقف خانه بر سرمان خراب می شود.
حتما بخوانید: بازنویسی مردی با سپر آهنی به میدان جنگ رفت
منبع مطلب : einaky.com
مدیر محترم سایت einaky.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
انشا درباره شخصی خانه به کرایه گرفته بود صفحه 66 مهارت های نوشتاری هفتم – مقاله باز
انشا درباره شخصی خانه به کرایه گرفته بود صفحه ۶۶ مهارت های نوشتاری هفتم
انشا درمورد شخصی خانه به کرایه گرفته بود پایه هفتم
این مطلب اختصاصی بوده و کپی برداری از آن و انتشار در سایت های دیگر
بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
منبع مطلب : maqalebaz.ir
مدیر محترم سایت maqalebaz.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
فاطمه : سلام میشع نتیجه این حکایت هم بزارین ممنون میشم
❤سارینا ماکانی❤ : اخه میدونید چیه من یه سوال دارم متن ترجمه ربطی به نتیجه نداست چرا؟ممنون میشم پاسخ بدید😊
فاطمه حیدرپور : متنهاعالیهست
بدون نام : ببخشید میتونید بند مقدمه و نتیجه رو هم بزارین ممنون میشم
لطفا مقدمه بدنه و نتیجه گیری هم داشته باشه الانم می خوام
عالیه
عالی
خبه
اگر بشه لطفا چند تا موضوع یا اسمی برای این حکایت بگذارید
ببخشید میتونید بند مقدمه و نتیجه رو هم بزارین ممنون میشم
متنهاعالیهست
اخه میدونید چیه من یه سوال دارم متن ترجمه ربطی به نتیجه نداست چرا؟ممنون میشم پاسخ بدید😊
سلام میشع نتیجه این حکایت هم بزارین ممنون میشم
میشه توضیح دهید