خلاصه داستان فتح مکه دوم ابتدایی
خلاصه داستان فتح مکه دوم ابتدایی را از سایت اسک 98 دریافت کنید.
داستان فتح مکه -مربوط به درس دوم قرآن
در سال ششم هجری پس از پیمان صلح حدیبیه،قبیله خزاعهوبنی کنانه که با هم دشمنی دیرینه داشتند، هرکدام از ماده سوم قرارداد حدیبیه استفاده کردند. ماده سوم این قرارداد اجازه میدادمسلمانان وقریشبا هر قبیله که بخواهند، پیمان ببندند. خزاعه با مسلمانان همپیمان شدند و بنی کنانه با قریش.
پس از جنگ موته و شهادت سه تن از فرماندهان لشگر اسلام، قریش تصمیم به توطئه گرفت و با توزیع اسلحه در میان قبیله بنی بکر، آنان را تشویق کرد به قبیله خزاعه حمله کنند.
بنی بکر شبانه حمله کرد و اموال قبیله خزاعه را به غارت برد. قبیله خزاعه، رئیس خود، عمرو سالم، را برای دادخواهی نزد پیامبر فرستاد. پیامبرنیز در برابر مسلمانان به او فرمود:« تو را کمک خواهیم کرد.»
قریش از کارخود پشیمان شده بود؛ ابو سفیان با سفر به مدینه درصدد جلب رضایت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله برآمد و حتی به حضرت زهرا علیه السلام و علی علیه السلام نیز متوسل شد ولی نتیجهای عایدش نگشت. حتی ((ام حبیبه (رمله دختر ابوسفیان)|ام حبیبه ))،دخترش، که همسر پیامبر بود نیز به او بیاعتنایی کرد.
پیامبر تصمیم خود رابرای فتح مکه گرفته بود ولی تا لحظه حرکت، زمان، مسیر و مقصد سفر برای هیچکس معلوم نبود.
روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرت، پیامبر فرمان حرکت به سوی مکه راصادر فرمود و مردی به نام ابورهم غفاریرا جانشین خود در مکه قرارداد. آنگاه در نزدیکی مدینه در منطقهای بهنام کدید با آب افطار کرد و دستور دادهمگان افطار کنند
. عباس بن عبدالمطلبنیز از مکه خارج شد و درجحفهبا پیامبر دیدارکرد. پیامبر اکرم در منطقهای بهنام مرالظهرانکه در چند کیلومتری مکه است،مستقر شد و به سربازان اسلام دستور داد در نقاط مرتفع آتش روشن کنند. به دنبال دستور پیامبر نواری از آتش، کلیه کوهها و نقاط مرتفع مشرف به مکه را فرا گرفت. با این شیوه، رعب عجیبی در دل سران قریش افتاد. در همین هنگام عباس سوار براستر سفید پیامبر شد و شبانه خبر محاصره مکه توسط ارتش اسلام را به ابوسفیانرساند و به وی پیشنهاد کرد شخصا به حضور پیامبر بیاید و از او امان بخواهد. ابوسفیان پذیرفت و بر ترک استر عباس سوار شد. عباس برای اینکه رعب بیشتری در دل ابوسفیان بیفتد او را از میان لشگر اسلام و از میان توده های آتش عبو داد و در کنارخیمه رسولخدا از استر پیاده شدند .
صبحگاهان عباس ابوسفیان را از به حضورپیامبر آورد. ابوسفیان در حضور جمعی از مهاجر و انصار زبان به ستایش پیامبر گشود واز ترس جانش در حضور حضرت اسلام آورد و به شهادتین اعتراف کرد. ابوسفیان با اینکه در طی 20 سال گذشته بزرگترین ضربه ها را بر اسلام و مسلمین وارد ساخته بود، در عین حال پیامبر روی مصالحی چنین فرمود: « ابوسفیان می تواند به مردم اطمینان دهد که هرکس به محیط مسجدالحرام پناهنده شود و یا سلاح به زمین بگذارد و بی طرفی خود رااعلام کند و یا در خانه اش را ببندد و یا به خانه ابوسفیان پناه برد از تعرض ارتش اسلام محفوظ خواهد ماند. »
ابوسفیان پیام پیامبر را به مردم مکه رساند وپیامبر نیز فرمود: « فتح مکه بدون خونریزی صورت گیرد» ولی ده نفر را پیامبرمهدورالدم اعلام کرد که عبارت بودند از: عکرمه بن ابی جهل،هبار بن اسود،عبدالله بن سعد ابی سرح،مقیس صبابه لیثی،حویرث بن نفیل،عبدالله هلالو چهار زن. هر کدام از این ده نفر مرتکب قتل و جنایت و آتش افروزی در جنگها شده بودند.
تمام لشگر اسلام بدون جنگ وارد شهر مکه شدند و تنها نیروی تحت امر خالد بن ولید با کشتن 28 نفر ازمشرکان مسیر حرکت خود به سوی مکه را پاکسازی کردند. پیامبر با ورود به مکه، کعبه رااز وجود بت ها پاکسازی کرد و همگان را مورد عفو و بخشش خود قرار داد.
منبع مطلب : mehrandishan261.blogfa.com
مدیر محترم سایت mehrandishan261.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ناشناس : من خلاصشو می خواستم 🤔من کلاس دوم نیستم کلاس ششم هستم باید بخونم خلاصشو بنویسم
خلاصه کودکانه. داستان فتح مکه
من خلاصشو می خواستم 🤔من کلاس دوم نیستم کلاس ششم هستم باید بخونم خلاصشو بنویسم
درس ۷
خلاصه فتح مکه دوم ابتدایی
خیلی زیاد بود خوب نبود بنظرم
خلاصه ترازاین نبود خییلی زیاده برای دوم دبستان
خیلی زیاد بود.
اخه کدوم کلاس دوی اینا رو یادش میمونه
خیلی زیاد بود
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
داستان کوتاه دربارهی فتح مکه