معنی شعر مولانا هر لحظه که تسلیمم
معنی شعر مولانا هر لحظه که تسلیمم را از سایت اسک 98 دریافت کنید.
درکارگه تقدیر
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو،بی باک تر از شیرم
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید،زنجیر پی زنجیر...
مولانا
دخترکم از در وارد می شود و روی صورتش لبخند همیشگی اش وجود ندارد و من می فهمم که اتفاقی افتاده است. از او ماجرا را می پرسم و پس از مکثی که می کند به من می نگرد و از روزهای گذشته می گوید و قصه هائی را دو باره مرور می کند که پس از سالها هنوز هم برایش تلخ هستند و بعد می گوید
- بابا ! چه کنم که یادم نیاید؟
شاید برای من سخت باشد که رطب خورم و منع رطب کنم که این قصه های تلخ را هر از چند گاهی خودم نیز به یاد می آورم که می دانم دردهائی که از نابخردی و نامردمی می بینی چون زخمهائی هستند که گوئی هیچگاه درمان نشوند. دنیای نشانه ها به داد من می رسد . قبل از ورود دخترم مشغول خواندن کتاب " ملت عشق" نوشته الیف شافاک هستم که حکایت های شمس و مولانا را بیان می کند و من به یاد قطعه ای می افتم که سالها آن را زمزمه کردم و در آغاز این مقال نوشتم و خود این دو بیت برای من می شود پاسخی که می توانم به دخترم دهم و شعر را می خوانم و بعد به صورت پر از استفهام او می نگرم . دخترم می گوید
- معنی این شعر چیست ؟
و من از باور به یزدان می گویم . از این که خیلی وقتها باید به باوری رسید که در آن حکایت تسلیم و تقدیر را سرلوحه قرار داد و این به معنی سعی نکردن و تلاش را به دور افکندن نیست که بر عکس خود این درس مولانا سخن از ابزاری برای پیشبرد اهداف می کند که چیزی جز صبر نیست و این صبر از ایمانی می آید که باید نسبت به حوادثی که برایمان رخ داده باید داشته باشیم .
دخترم می گوید
- اما سخت است باور کنیم آن حادثه ها باید اتفاق می افتاد
و من می گویم
- هیچ چیزی در دنیا نیست که دو معنی نداشته باشد که اولی ظاهر و دومین معنی آن باطن است
دخترم می پرسد
-ظاهر آن روزها تلخ است اما باطنش ...
می گویم
- باطنش امروز است که یاد می گیری که روزهای بد و خوب می گذرند و باید از آنها تجربه بگیری تا قوی تر شوی
دخترم لبخندش باز می گردد و می پرسد
- تو این طوری هستی ؟
با لبخندش همراهمی می کنم و می گویم
- پایان رنج همیشه این جوریه
منبع مطلب : tourajatef.blogfa.com
مدیر محترم سایت tourajatef.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
کسی میدونه معنی این ینی چی؟ چی میخواد بگه؟
شعری هست در ستایش تقدیر گرایی
میگه تسلیم سرنوشت باش به جای حساب کتاب و تلاش تدبیر
من اینو قبول ندارم
منبع مطلب : www.ninisite.com
مدیر محترم سایت www.ninisite.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
پویا تمدن : تو کار خود به خدا واگذار و دل خوش دار که مدعی اگر نظر نکند خدا بکند
امیر : میگه هر لحظه در تسلیمم در کارگه تقدیر ارام تر از اهو بی باک تر از شیرم ( یعنی اگه تو کاری ک هی تلاش میکنی نمیشه باید تسلیم اون شی تا برات خدا تصمیم بگیره ) بیت دوم میگه هر لحظه ک میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج اید رنجیر پی زنجیر ( یعنی هر موقع ک میخاییم جای خدا تصمیم بگیریم سختی و مشکلاتی هست ک فقط خدا میتونه حل کنه پس تو کار خدا نباید دخالت کرد ) یه کتابم در این مورد بخای توضیح بدی کمه من سعی کردم خلاصه بگم
لینا : بله اگر بشه بگن جواب رو خیلی خوبمیشه من که فکر میکنم این یعنی توکل کردن به خدا در تمام کار ها
محمد جواد دهنوی : این شعر نمیگه تسلیم تقدیرم میگه هر وقت می خواستم تسلیم تقدیر بشم ارام تر از اهو ماندم و مثل بی باکی و نترسی شیر ادامه دادم . یعنی دعوت میکنه تو رنج سختی لحظه ای که میگی دیگه ولش هرچی تقدیر باید ارام و بی باک باشی و ادامه بدی
هر بار که تلاش میکنم واسه حوادث بدی که برام اتفاق افتاده وایمانم رو قویتر میکنم یعنی ایمان واقعی نه حرفی بدون ترس از حال و آینده یعنی بدونی که بری جلو یکی حواسش بهت هست تصمیم خودتو بگیری آروم تر از آهو نداری تر از شیر میشی چون به کسی باور داری که از همه قوی تره و پشته ،معنیه بیت دوم یعنی اگه خودتو تو رنج و بدبختی ول کنی و بگی زمان درستش میکنه مثل باتلاقی میمونه که توام با زمان بیشتر داخلش میشی و رنج از رنج کشیدن و کاری نکردن بوجود میاد وقتی خودتو به ماجرایی زنجیر میکنی زنجیر میشی
جواب این شعر چه شعری میتوان گفت
به نظر من منظورشون صبر در مقابل وقایع و اتفاقات زندگیه نه تسلیم و منفعل بودن نسبت به زندگی و رویدادهاش
به نظرم میشه گفت اگه خدا آدم رو تو یه مسیری میندازه و اون موضوع براش می خواد، هر چند تو مسیر سختی زیادی باشه درست می کنه وگرنه اصلا به ذهنش هم نمی رسید و این سختی ها اون طرف قضیه هست که شرایطش باید برات به بهترین حالت ممکن آماده بشه
نمیدونم منظور از تسلیم چیه اما داره در مورد ی چیزی صحبت میکنه ک نمیدونیم چیه پس اینکه معنی شعر چیه رو نمیشه گفت اماا ی جوری مثل این میمونه که میگه ک چیزی جز توکل کردن اصلا نیست و این ی ریتم یا قانونه ک اگه تو نمیتونی توش دخالت کنی و هیچ وقت درکش کنی
گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است
میگه هر لحظه در تسلیمم در کارگه تقدیر ارام تر از اهو بی باک تر از شیرم ( یعنی اگه تو کاری ک هی تلاش میکنی نمیشه باید تسلیم اون شی تا برات خدا تصمیم بگیره )
بیت دوم میگه هر لحظه ک میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج اید رنجیر پی زنجیر ( یعنی هر موقع ک میخاییم جای خدا تصمیم بگیریم سختی و مشکلاتی هست ک فقط خدا میتونه حل کنه پس تو کار خدا نباید دخالت کرد )
یه کتابم در این مورد بخای توضیح بدی کمه من سعی کردم خلاصه بگم
این شعر نمیگه تسلیم تقدیرم میگه هر وقت می خواستم تسلیم تقدیر بشم ارام تر از اهو ماندم و مثل بی باکی و نترسی شیر ادامه دادم . یعنی دعوت میکنه تو رنج سختی لحظه ای که میگی دیگه ولش هرچی تقدیر باید ارام و بی باک باشی و ادامه بدی
دوستان معنای این شعر برای من تقریبا مشخصه میگه ک زمانی که کاری رو به خدا میسپاریم کار درست پیش میره چون به الله توکل کردیم اما زمانی که بدون توکل به خدا با تدبیرو توکل به خود میخواهیم کاری را انجام بدیم انوع و اقسام مشکلات جلوی ما به وجود میآید
هر چی که سرراهمون میاد رو باید قبول کنیم و تسلیم خواست خدا باشیم اگر چیزی دلخواهمون نیست اونو قبول کنیم و بزاریم که مشیت خداونده و در صدد درست کردن و رفع اون نباشیم که فقط خودمون رو خسته میکنیم و گره تو کارمون میندازیم ما فقط تلخی اون قضیه رو میبینیم اما خبر از آینده نداریم خبر از صلاحمون نداریم
هر زمانی که در جا میزنیم و میمونیم توی اون اتفاق
آرامشی خطیر و شجاعتی نظیر شیر احاطه مون میکنه
زمان فقط ثابت میکنه از لحظه ای که با اون اتفاق دست و پنجه نرم کردیم که آیا! عقلانیت برنده است یا احساس
هر رنجی رو که متحمل شدی یک زنجیره ای از تجربه و تفکر نصیبت میشه!که پل های پیروزی و شکست ماست
من فکر می کنم شاعر میخواد بگه آرامش جسارت و ارزش انسان با خدا بیشتره ولی ذهن من قدرت درک بعضی چیزا رو نداره(از کمبود درک انسان نسبت به خدا حرف میزنه)
شاعر می خواد بگه که ارزش وآرامش من با خدا بیشتره ولی من به اون هدف که شناخت خداست نرسیدم( از کمبود قدرت درک انسان نسبت به خدا حرف میزنه)
توکل معنی این شعره توکل یعنی تلاش برای بهتر بودن وبهتر زنگی کردن در بطن قانون وشریعت با اعتماد به خداوند
دقیقا مصره اول شعر را فهمیدم
اما مره دوم اش برم گنک ماند
غرور و تکبر کاذب باعث میشود که در بسیاری از کارها بدون توکل به خدا راه خودمان را پیش بگیریم و هر چه در راه غیر خدا دست و پا بزنیم، بیش تر در فلاکت خود غرق میشویم که زمانی که به آخر راه می رسیم و چاره دیگری نداریم مجبور میشویم که غرور کاذب را کنار بگذاریم و با تسلیم شدن به درگاه حق راه اورا پیش بگیریم. امیدوارم همه ی ما زمانی سر عقل بیاییم که خیلی دیر نشده باشد وگرنه مثل من...
تو کار خود به خدا واگذار و دل خوش دار
که مدعی اگر نظر نکند خدا بکند
جواب:باید با تلاش و کوشش در کارها تسلیم امر خدا بود ونتیجه کار هر چه شد پذیرفت و الا غیر ازین کنیم رنج و ملامت همراهمان میشود
بله اگر بشه بگن جواب رو خیلی خوبمیشه من که فکر میکنم این یعنی توکل کردن به خدا در تمام کار ها
بله من هم دپست دارم بدپنم معنیش چیه
سلام شعری در برابر این متن هست برام بفرستید
سعی و تلاش خودت رو بکن ورها کن بسپار به خدا
زیاد حساب کتاب نکن